پيام
+
*مشاعره*
تنهايي محسن
92/6/15
تنهايي محسن
شکستن صف من کار بي صفايان نيست
که شهريارم و صاحبدلان سپاه منست
ذره بين زنده
تو که ناخوانده اي علم سماوات... تو که نابرده اي ره در خرابات...
تنهايي محسن
ترسم که روز حشر عنان بر عنان رود
تسبيح شيخ و خرقه رند شرابخوار
ذره بين زنده
رودها از خود نه طيغان مي کنند... آنچه مي گوييم ما آن مي کنند...
تنهايي محسن
در کوي نيک نامان ما را گذر ندادند..گر تو نميپسندي تغيير ده قضا را
ذره بين زنده
اي کريمي که از خزانه ي غيب... گبر و ترسا وظيفه خور داري...
تنهايي محسن
ياران مدد که جذبهي عشق قوي کمند
ديگر به جاي پرخطري ميکشد مرا
ذره بين زنده
السلام اي ماه پنهان پشت استهلال ما... ما به دنبال تو مي گرديم و تو دنبال ما...
تنهايي محسن
اي غم ، تو که هستي از کجا مي آيي؟
هر دم به هواي دل ما مي آيي
باز آي و قدم به روي چشمم بگذار
چون اشک به چشمم آشنا مي آيي!
ذره بين زنده
يوسف گمگشته باز آيد به کنعان غم مخور... کلبه ي احزان شود روزي گلستان غم مخور...
تنهايي محسن
رسم عاشق نيست با يک دل دو دلبر داشتن
يا زجانان يا زجان بايد که دل برداشتن
تنهايي محسن
*چرا مخالفت زدي؟شعر نو بگو خب*
تنهايي محسن
*اقايون هرکي زودتر شعرو گفت*
ذره بين زنده
باريکلا من و احمدآباد :) // نه چنان گناهکارم که به دشمنم سپاري.. تو به دست خويش فرما اگرم کني عذابي...
تنهايي محسن
ياد باد آن که چو ميشد سرت از باده گران
دوش منت کش آن بار گران بود مرا
تنهايي محسن
ههه
تنهايي محسن
*چي شد پ؟*
تنهايي محسن
متن خبر که يک قلم بيتو سياه شد جهان
حاشيه رفتنم دگر نامه سياه کردنست
تنهايي محسن
تويي آن گوهر پاکيزه که در عالم قدس
ذکر خير تو بود حاصل تسبيح ملک
تنهايي محسن
شهريارا گر آئين محبت باشد
جاودان زي که چه دنياي بهشت آئيني
تنهايي محسن
خب...شروع کن
تنهايي محسن
تو کز محنت ديگران بي غمي،پاشو برو نون بگير،انقد علاف نچرخ
تنهايي محسن
اين شعر بود الان؟يا ناله و سوداي دگران
تنهايي محسن
نه اخه فکر کردم دکتر واجب شدي
تنهايي محسن
ميازار موري که دانه کش است،که جدش در آلمان هفت تير کش است
تنهايي محسن
نديدم به جان خودم
تنهايي محسن
من از دوري ننالم،من از بيگانه نالم
تنهايي محسن
تو کز بيگانگان هرگز ننالي،که با تو هرچه کرد اين محسنت کرد...د بده
تنهايي محسن
تو اي متکدي در سراي پارسي،کشتي ما رو با اين گدايي نظرهات:دي
تنهايي محسن
يکي روبهي ديد بي دست و پاي،فروماند از گردش روزگار
تنهايي محسن
هر دم از اين باغ بري ميرسد...بسه بابا اينجا گلستان شدست
تنهايي محسن
يکي بود يکي نبود
تنهايي محسن
تبليغات ممنووووع
تنهايي محسن
نرو،تو هم مث من نميتوني دوووم بياري....
تنهايي محسن
مرو اي دوست،گر به دستم فتي،تو را همچنان بستني لهت مينمويم:دي
تنهايي محسن
ههه...چنان بزنم لهت کنم اي دوست،که دلم خنک شود:دي
تنهايي محسن
:) خسته نباشيد استاد
تنهايي محسن
کجا بريم ديگه ها؟
تنهايي محسن
ههه...برو....نيومدي هم موردي نداره:)